از جمله استدلالهای اهل فلسفه و عرفان و به خصوص صوفیان در مقابل پاره ای از انتقادات دیگر علما این است که می گویند مخالفان ما ظاهر گرا و اهل ظاهرند ولی ما اهل باطن بوده و در باطن و عمق آیات و روایات غور می کنیم و به معانی ای می رسیم که دست اهل ظاهر از آن کوتاه است.

مشرق---آنچه در زیر از نظر می گذرانید، تحلیل مرحوم میرزای قمی اصولی و فقیه برجسته عصر قاجار در پاسخ به این استدلال است:
[اگر گویند که: نزاع در این است که ما می گوییم که: علوم حقّانی بر دو قسم است: علم ظاهری است و علم باطن. و علمای ظاهر خبری از علوم باطنه ندارند؛ مثلاً علمای ظاهر می گویند: وجود بندگان جداست از وجود خدا، ... و ما می گوییم که: وجودی نمی باشد به غیر وجود خدا، و این موجودات هم پرتوی از نور وجود او، از بابت شعاعی که از نور آفتاب به دیوار می افتد و از آن جا به توی ایوان روشنی می دهد، و از آن جا به توی خانه، و از آن جا به پستو، و ماهیّات موجودات که معدوم بَحت اند به همان پرتو موجود می شوند، یا آن که همه موجودات - فی الحقیقة - خود اویند و او در هر لمحه ای به شکلی خود را می نماید؛ مانند دریا که یک چیز است و موج های متعدّد از او بر می خیزد.
و همچنین علمای ظاهر می گویند که: حقّ تعالی بندگان را بعد از موت زنده می کند و در همین بدن عنصری، یا معذّب می کند به آتش که می سوزاند بدن را- مثل همین آتش دنیا که بدن را می سوزاند - و فی الحقیقة، همین بدن عنصری مراد است و همین آتش جسمانی، یا متنعّم می شود در بهشت، و آن خانه ای است که در آن انواع اشجار و ثمار و أنهار و حور و قصور می باشد، و اکل و شرب و جماع و سایر لذات در آن واقع می شود. و ما می گوییم که زنده شدن و معذّب شدن و متنعّم شدن این ها نیست، بلکه عالم مثال و خیال است. و چنان که کسی خوابیده در خواب بعضی خیالات به او رخ می دهد که به آن متلذّذ می شود یا متألّم، همچنین کسی که مرد او را خیال و مثالی رخ می دهد مانند خیال و مثال عالم خواب، و بهشت و دوزخ عبارت است از آن حالات نفسانیّه، و الحال در هر نفسی بهشت موجود است یا دوزخ، و بعد از موت به آن خیالاتِ خوش متنعّم یا به آن حالاتِ زشت متألّم خواهد شد.
پس ما می گوییم که: پس این همه پیغمبر ها از زمان آدم تا خاتم و اوصیای ایشان که خبر داده اند از این که حقّ تعالی مباین خلق است و وجود خدا غیر وجود بنده است، و در آیات بسیار فرمودند که: ما انسان را خلق کردیم و پیش از این هیچ نبود،  این چگونه جمع می شود با آن که وجود مخلوقین از باب فیض وجود خدا باشد؟! یعنی سر ریز او باشد، یا خود وجود او باشد که متشکّل می شود به اشکال مختلفه. کدام چیز است از وجود حقیقی اِلهی اصیل تر؟ که مخلوقات پرتو اویند یا صورت های مختلفه اند که از تجلّیات ظهور او حاصل می شوند. پس این همه آیات و اخبار افسانه است؟!
و همچنین کتاب های آسمانی هم ناطق است به معاد جسمانی و عود بدن و تألّم به آتش جسمانی و تنعّم به لذّات جسمانی؛ چنان که قرآن مجید ناطق است به آن از اول تا به آخر، و اگر نباشد مگر همین یک آیه بس است که فرموده است: و ضَرَبَ لَنا مثلاً و نَسِیَ خَلقَهُ قال مَن یُحیی العِظام وَ هِیَ رَمیمٌ قُل یُحیِیهَا الّذی أنشَأَها أَوَّل مَرّةٍ و هُو بِکُلِّ خَلقٍ عَلِیمٌ.  ... این ها چگونه جمع می شود با این که مراد از زنده شدن استخواهای پوسیده همان محض خیال و مثال باشد؟! پس یا این است که ایشان و علمای ظاهر هر دو راست می گویند، یا هر دو دروغ، یا یکی راست است و دیگری دروغ!
جوابی که ایشان از این سخن ها می گویند این است که: بلی، پیغمبران در ظاهر چنین گفته اند و کتاب های آسمانی هم چنین نازل شده، نهایت چون پیغمبران بر عامّه خلق مبعوث شدند و عوامّ الناس فهم این معانی دقیق که ما می فهمیم نمی کنند، و اگر هزار سال ایشان را بشارت بدهی به لذّت و الم روحانی و بگویی که: خدا دوست می دارد و از شما خوشنود می شود به این اعمال و خشنودی خدا از همه چیز بالاتر است، یا خدا ناخوش دارد از این اعمال و به سبب اعمال زشت از شما اِعراض می کند، و مطلق آن ها را به طمع بهشت جسمانی و اَکل و شرب و حور و قصور نیندازی، یا از آتش و سوختن و شکنجه نترسانی، دست از متابعت شهوت نفسانی و مقتضای غضب نفسانی بر نمی دارند و پیرامون اطاعت بندگی نمی گردند هر چند در واقع آن لذّت و اَلم جسمانی باشد. پس این از باب فریفتن خر است به دامن گرفتن و جوجو کردن است؛ و اگر نه فی الحقیقة، نه گودال آتشی هست که در آن بدن بسوزد و نه باغستان و ثمار و حور و قصور که در آن اکل و شرب ظاهری به عمل آید، و آنچه ما می گوییم از اسرار انبیا و ائمه است، و این را ما فهمیده ایم و همه کس را لایق آن ندیده اند.
و همچنین سایر آنچه در ظاهر شرع وارد شده از خلقت ملائکه و جنّ و جبرئیل و ابلیس و وحی و طریقه ایجاد خلق، همه را تأویل می کنند به چیزهایی که اثری از آن در شرع ما نیست، و می گویند: این ها همه در اسرار انبیا و ائمه است، و آنچه در ظاهر وانمود کرده اند از برای عوام است؛ چنان که فرموده اند: «نکلّم الناس علی قدر عقولهم» و از این جاست که شاعر ایشان گفته:
پشت این مشت مقلّد خم که کردی در جهان
گرنه در جنّت نوید قلیه و حلواستی!
ما در جواب این سخن ها می گوییم:
امّا اوّلاً: بر فرض تسلیم این که شما راست می گویید و حقیقت آن است که شما می گویید، و این که بر خدا قبیح نیست در ظاهر لفظی بگوید که از آن چیزی می فهمند مکلّفین، و مراد او چیز دیگر باشد، پس غرض جناب اقدس اِلهی از این که به این نحوِ ظاهر به مردمان فهمانده چه چیز است؟ و مقصود او از رام کردن خلق چه چیزاست؟ آیا مقصود این است که خود منتفع شود و بزرگی و مملکت و فرمانروایی اش بیشتر شود؟ یا غرض او رسانیدن فیض است به خلق، و اصلاح امرِ عَالم و رفع فساد؟
جزماً مراد تحصیل نفع خود نیست؛ زیرا که لازم می آید استکمال به غیر، و این که واجب الوجود غنیّ مطلق و کامل مِن جمیع الوجوه نباشد، بلکه در کمال خود محتاج به غیر باشد، پس منحصر شد در این که از برای فیض به خلق و اصلاح حال و رفع فساد ایشان باشد. و هرگاه حکیم علی الإطلاق مصلحت را در آن رفتار دیده باشد که موافق فهم عوام بگوید، چگونه شاید که تغییر آن بدهیم؟ 
مثلاً می گوییم که: اگر مردم که ترک حرام می کنند از خوف سوختن به آتش است، یا به طمع اکل و شرب و حور و قصور بهشت است، هر گاه خدای تعالی داند که انتظار عالم و صلاح کلّ در این است که مردم بدانند که جهنمی هست سوزنده و بهشتی هست پر از لذّت، تا این که بندگان بر یک دیگر طغیان نکنند و هر یک به حقّ خود قانع شوند و عالَم از فساد [در] خلاص باشد و همگی رو به اطاعت و بندگی کنند تا به رحمت اِلهی فایز شوند، آن هایی که می خواهند که افشا کنند که این ها بی اصل است و آن جهنّم و بهشت اصلی ندارد، بلکه مراد یک معنی دیگر است که عوامّ الناس از آن اندیشه نمی کنند و به آن طمع نمی کنند، آیا این منافی غرض جناب اقدس حکیم علَی الإطلاق هست یا نه؟ و آیا حکمت و فهم این ها بیش از جناب اقدس اِلهی و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر است که اهتمام آن ها همه در ترویج این ظواهر بود؟
... پس بر فرضی که سخن هایی که آن  جماعت می گویند هم حقّ باشد و مطابق واقع باشد- چنان که خود می گویند که از اسرار انبیا و ائمه است، و این احکام ظاهر از برای صلاح حال کافه مردم است، و این از برای اهل معرفت و دانش و ریاضت است- پس باید آن اسرار را مخصوص خود و امثال خود دانسته و در نزد عوامّ از آن سخن نگویند، و ایشان را موافق آنچه خالق ایشان صلاح حال آن ها دانسته به آن حال واگذارند نه این که به دور عالم بیفتند و این اسرار را به هر تر و خشکی افشا کنند، و خواهند به عکس مصلحت و حکمت اِلهی کار کنند که امری را که فاش کرده پنهان کنند، و امری را که باید پنهان داشت آن را فاش کنند؛ …
پس الحال که این مزخرفات اهل بدعت فاش شد و بزرگان دنیا معین آن شدند، آن امر ظاهر جلیّ که صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و اوصیای این ها [و] همه کتاب های آسمانی به آن فریاد کردند، الحال خواسته باشند آن را سرّ کنند و پنهان کنند، و آنچه را باید پنهان داشت- خلافاً لِلّه و لأولیائه- فاش کنند، باید که بر این دین گریست و به این عجایب از روی حیرت نگریست.] ( به نقل از رساله در نقد عرفان به قلم میرزای قمی از انتشارات آستان قدس رضوی)
 
*مهدی نصیری
 
----------------------------------------------
 
1 - مریم / 67
 2- یس / 79- 78.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 17
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • رحمان ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۹
    0 0
    اینها همه ادعاهای بی اساسی است که سال ها تفکیکی ها که اخباری های جدید اند مطرح می کنند. آقای نصیری آمده تکرار می کنه. بعضی می گویند چرا جواب نمی دهید؛ بارها و بارها جواب داده شده؛ شما دنبال جواب باشید جواب ها فراوان است. کتاب های خوبی مانند "صراط مستقیم" ، نوشته "حجت الاسلام محمد حسن وکیلی" نوشته شده در پاسخ به این حرف ها. یک جواب برای مطالب ایشان نتوانستند بدهند. همین مقاله نشریه سمات : "پاسخی به اتهام تصوف و صوفی گری به تشیع و علمای شیعه (تحریریه سمات)" پر از دروغ و تحریف است. دنبال اش باشید؛ دروغ ها و تحریف هایش آشکار است. سر و ته جملات را بریده اند تا حرف خود را به غلط جا بیندازند.
  • رضا ۱۵:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۹
    0 0
    جواب بسیار جالب و مستدلی مرحوم میرزای قمی که مقبره اش زیارتگاه مشتاقان در قبرستان شیخان قم است به حضرات فلاسفه عرفا که در بحث ظاهر و باطن مغلطه ها می کنند، داده اند. رحمت و درود خداوند بر همه علمای غیور مکتب اهل بیت علیهم السلام
  • ممد ۰۰:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
    0 0
    خدا رحمت كند انسانهايي مثل مجلسي هاو ميرزاي قمي ها و استر آبادي ها را كه زود فهميدند علوم بشر در هز سطحي كه باشد قابل اعتماد نيستند و در راه حركت به سوي خدا و شناخت خدا فقط بايستي از دروازه وحي وارد شد و عقل در اين وادي از كودك هم كودك تر است واقعا معناي « ان امرنا صعب مستصعب لايحتمله الا ملك مقرب او نبي مرسل و عبد امتحن الله قلبه بالايمان » را اين دانشمندان و امثال اينان فهميدند! راستي چه كودكانه است كه انسان با ذهن خود بخواهد معارف توليد كند و به نام معارف الهي به موهومات ذهن خويش دل خوش دارد!!! به راستي اهل بيت حق دارن از دست برخي شكوه كنند و توليد دانش ذهني و خيالي خالي از واقعيت را و با وجود سيل بيكران معارف الهي در قرآن وسنت در كتب يونان دنبال الهيات گشتن را با تعبير « يمصون الثماد و يدعون النهر العظيم » ياد كنند!!
  • عبدالاعلی ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
    0 0
    یک نمونه دروغ و تحریف نشان بدهید. هوچی گری و جنجالی گپ زدن دردی دوا نمی کند. نصیری بسیار اهل مراعات اخلاق و تقوی است و من ایشان را می شناسم.
  • محمود ۱۹:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
    0 0
    اتفاقا آقاي نصيري با توجه به سابقه ايشان در زمينه مباحث روز مخصوصا مجله صبح بسيار انسان باهوش و درد شناسي هستند و برخلاف برخي ها كه محافظه كار بوده و از خود نمي خواهند مايه بگذارند ايشان شجاعانه وارد مباحث به روز و آسيب شناسي روش هاي غلط حاكم بر فضاي علمي كشور مي شوند و حقا زحمات ايشان تحسين برانگيز است. در زمانيكه كسي از زنجيره نويسندگان مجله كيان و افكار جناب حاج فرج دباغ و ديگران اطلاعي نداشت آقاي نصيري با برخي از رفقايش كه امروز از افراد معروف مي باشند اين افكار را طرح و نقد مي نمودند و از همين حركات آقاي نصيري پيداست كه ايشان خيلي از ديگران جلوتر حركت مي كنند و بايد در زمينه نقد فلسفه و عرفان نيز كه ايشان وارد شده اند خوش بينانه نگاه كرد و شايد اين حركتي باشد براي آغاز شكستن دگم ها و تحجرهايي كه در اين علوم به اصطلاح عقلي حاكم شده و جامعه علمي ما را دچار ركود نموده و به تعبير رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه مربوط به كرسي هاي آزاد انديشي برخي خود را مرتبا تكرار مي كنند آفرين بر آقاي نصيري نشر اسلام در جهان امروز بايد منهاي فلسفه و عرفان انجام گيرد چرا كه يكبار اسلام با قرائت فبلسوفان و عارفان در عصر ترجمه آثار اسلامي به لاتين توسط راجر بيكن ها وارد غرب شد اما نتوانست تاثيري بگذارد و امروز هم بايستي از تجربه تلخ گذشته عبرت گرفت و دوباره تكرار نكرد . عرضه اسلام به دنيا بايد با همان لباسي صورت گيرد كه از طرف خدا عرضه شد و توسط پيامبر اكرم نشر گرديد و امروز درد بشر فقط با عرضه خود متون مداوا مي شود و نيازي به تفاسير بشري نيست و خود متون مقدس قران و احاديث ظرفيت گسترش معارف را دارند و نيازي نيست كه حجم عظيم قرآن و روايات را در كتابها و قفسه ها محبوس كرد و به جاي عرضه اصل متن مقدس افكار دانشمندان مسلمان را به جاي اصل اسلام به دنيا عرضه نمود
  • محمود ۲۰:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
    0 0
    اتفاقا آقاي نصيري با توجه به سابقه ايشان در زمينه مباحث روز مخصوصا مجله صبح بسيار انسان باهوش و درد شناسي هستند و برخلاف برخي ها كه محافظه كار بوده و از خود نمي خواهند مايه بگذارند ايشان شجاعانه وارد مباحث به روز و آسيب شناسي روش هاي غلط حاكم بر فضاي علمي كشور مي شوند و حقا زحمات ايشان تحسين برانگيز است. در زمانيكه كسي از زنجيره نويسندگان مجله كيان و افكار جناب حاج فرج دباغ و ديگران اطلاعي نداشت آقاي نصيري با برخي از رفقايش كه امروز از افراد معروف مي باشند اين افكار را طرح و نقد مي نمودند و از همين حركات آقاي نصيري پيداست كه ايشان خيلي از ديگران جلوتر حركت مي كنند و بايد در زمينه نقد فلسفه و عرفان نيز كه ايشان وارد شده اند خوش بينانه نگاه كرد و شايد اين حركتي باشد براي آغاز شكستن دگم ها و تحجرهايي كه در اين علوم به اصطلاح عقلي حاكم شده و جامعه علمي ما را دچار ركود نموده و به تعبير رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه مربوط به كرسي هاي آزاد انديشي برخي خود را مرتبا تكرار مي كنند آفرين بر آقاي نصيري نشر اسلام در جهان امروز بايد منهاي فلسفه و عرفان انجام گيرد چرا كه يكبار اسلام با قرائت فبلسوفان و عارفان در عصر ترجمه آثار اسلامي به لاتين توسط راجر بيكن ها وارد غرب شد اما نتوانست تاثيري بگذارد و امروز هم بايستي از تجربه تلخ گذشته عبرت گرفت و دوباره تكرار نكرد . عرضه اسلام به دنيا بايد با همان لباسي صورت گيرد كه از طرف خدا عرضه شد و توسط پيامبر اكرم نشر گرديد و امروز درد بشر فقط با عرضه خود متون مداوا مي شود و نيازي به تفاسير بشري نيست و خود متون مقدس قران و احاديث ظرفيت گسترش معارف را دارند و نيازي نيست كه حجم عظيم قرآن و روايات را در كتابها و قفسه ها محبوس كرد و به جاي عرضه اصل متن مقدس افكار دانشمندان مسلمان را به جاي اصل اسلام به دنيا عرضه نمود
  • محمود ۲۱:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۰
    0 0
    اتفاقا آقاي نصيري با توجه به سابقه ايشان در زمينه مباحث روز مخصوصا مجله صبح بسيار انسان باهوش و درد شناسي هستند و برخلاف برخي ها كه محافظه كار بوده و از خود نمي خواهند مايه بگذارند ايشان شجاعانه وارد مباحث به روز و آسيب شناسي روش هاي غلط حاكم بر فضاي علمي كشور مي شوند و حقا زحمات ايشان تحسين برانگيز است. در زمانيكه كسي از زنجيره نويسندگان مجله كيان و افكار جناب حاج فرج دباغ و ديگران اطلاعي نداشت آقاي نصيري با برخي از رفقايش كه امروز از افراد معروف مي باشند اين افكار را طرح و نقد مي نمودند و از همين حركات آقاي نصيري پيداست كه ايشان خيلي از ديگران جلوتر حركت مي كنند و بايد در زمينه نقد فلسفه و عرفان نيز كه ايشان وارد شده اند خوش بينانه نگاه كرد و شايد اين حركتي باشد براي آغاز شكستن دگم ها و تحجرهايي كه در اين علوم به اصطلاح عقلي حاكم شده و جامعه علمي ما را دچار ركود نموده و به تعبير رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه مربوط به كرسي هاي آزاد انديشي برخي خود را مرتبا تكرار مي كنند آفرين بر آقاي نصيري نشر اسلام در جهان امروز بايد منهاي فلسفه و عرفان انجام گيرد چرا كه يكبار اسلام با قرائت فبلسوفان و عارفان در عصر ترجمه آثار اسلامي به لاتين توسط راجر بيكن ها وارد غرب شد اما نتوانست تاثيري بگذارد و امروز هم بايستي از تجربه تلخ گذشته عبرت گرفت و دوباره تكرار نكرد . عرضه اسلام به دنيا بايد با همان لباسي صورت گيرد كه از طرف خدا عرضه شد و توسط پيامبر اكرم نشر گرديد و امروز درد بشر فقط با عرضه خود متون مداوا مي شود و نيازي به تفاسير بشري نيست و خود متون مقدس قران و احاديث ظرفيت گسترش معارف را دارند و نيازي نيست كه حجم عظيم قرآن و روايات را در كتابها و قفسه ها محبوس كرد و به جاي عرضه اصل متن مقدس افكار دانشمندان مسلمان را به جاي اصل اسلام به دنيا عرضه نمود
  • حسینی ۰۲:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    مرد نیستی اگه یكی از دروغ هاش رو ثابت نكنی من به فلسفه علاقمند بودم حالا هم بدم نمییاد بیشتر بهش وارد بشم نه غرق بشم بلكه نگاه از بالا اما به نظر باید با آدمای بسیار بی منطق و جزم اندیشی هم قطار باشم كه وقتی سواد جواب دادن به منتقد رو ندارن به جای استدلال كه ادعای اهل فلسفه هست به فحش دادن قلم فرسایی می كنن شما با این طرز طرفداری تون آبروی بزرگانی مثل علامه طباطبایی رو بردین
  • ابو بلال ۱۱:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    درود خدا به روان پاک میرزای قمی و فقهایی که علاوه بر فقه و اصول پاسبانان حریم عقاید آل محمد صلی الله علیه و آله هم بودند؛ کاسه لیسان فلسفه (بخوانید: سفسطه)و عرفان(بخوانید: اوهام) بدانند که فقهای سلف مثل سید مرتضی و شیخ طایفه و علامه حلی و ... رفع الله درجاتهم وقتی می خواستند کتاب فقهی تالیف کنند نخست در باب اول کتاب فقهشان، عقاید می نوشتند و بسیاری از فقهای امروزی نیز تبعا عنهم و عن سیرتهم الجیدة در اول رساله توضیح المسائل خود عقاید حقه را می آورند. پس این حرف کاملا باطل است که ادعا شود فقها در فقه مرچعند و در عقاید باید یونان پرستی نمود. ان قلت: اصول دین تقلیدی نیست! قلت: علم ریاضی هم تقلیدی نیست ولی تا پیش ریاضی دان زانو نزنی خودت نمی توانی استدلال کنی. تا پیش متکلم مکتب اهل بیت علیهم السلام که مبانی فلسفه و عرفان یونان را بداند زانو نزنی نمی توانی از استدلال بر عقایدت سر بلند خارج شوی. روح و رضوان خدا بر علامه حلی ها و میرزای قمی ها که عقاید مکتب را تنقیح نمودند تا اوهام کسانی مثل حلاج و ابن عربی و مولوی و ملاصدرا و سایر متصوفه نتواند وارد عقاید حقه مکتب بشود. جناب نصیری ما هم امروز احیاگر همین ایده است و اگر در عصر میرزای قمی بود پای کرسی درس ایشان زانو می زد و به ابطال اباطیل فلسفه و عرفان می پرداخت.
  • رحیم ۲۰:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    رحمان جان لطفا به مناظره جناب وکیلی با استاد میلانی در اصفهان مراجعه کنید تا ببینید کی جواب کی رو داد!!!!
  • برهانی ۲۱:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    ابن عربی: گوساله پرستی عین خداپرستی است!!!!!!!عذاب عذب و گواراست!!!!!!!!فرعون اهل نجات است!!!!!!!!خدای خود را به صورت اسب دیدم!!!!!!! با این تفاصیل سنگ رو سنگ بند نمیشه بابا. رها کنیم افکار پوسیده این ها را . ملاصدراجان ! تو مگر شیعه نیستی؟ به خدا بلغور کردن و محمل تراشیدن برای حرفهای ابن عربی از تو شیعه سزاوار نیست. استحسان و استیناس و در نهایت استیحاش از بحث حربه آقایان مرید ابن عربی است. چپ و راست در اقصا نقاط عالم برای مولوی و ملاصدرا کنگره می گیرند! چرا؟ چون ترویج اباحی گری و پولورالیزم میکنند . چرا یک کنگره برای مجلسی ها و مفید ها نمیگیرند؟ دست نصیری درد نکند که معارف را بیان میکند.
  • ۱۰:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه - چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند!......رحمت خدا بر همه ی فقیهان، فیلسوفان ،‌مفسرین قرآن ، عارفان، شارعان دین، متکلمان ، و هر کسی که به طریقی وصف خدا میکند.
  • ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    کاش فلسفه میدانستید! پا را از علامه حسن زاده فراتر نمیگذاشتید...
  • امير ۱۵:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
    0 0
    دوستان را به خواندن مجدد نامه حضرت امام خميني به گورباچف دعوت ميكنم خصوصا در آن فراز از نامه كه امام علما و دانشمندان نظام سايق شوروي را به مطالعه كتب فارابي ابن سينا سهروردي ملا صدرا و محي الدين عربي براي شناخت اسلام ناب دعوت ميكنندو توجه دوستان گرامي را يه تذكرات حضرت آقا در سفرشان به قم درخصوص اهميت فلسفه وعرفان و ياد آوري سيره يزرگاني چون جناب ملاحسينقلي همداني وآقاسيد علي قاضي جلب مينمايم
  • ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۷
    0 0
    این کامنت ها جزو آزاد اندیشی محسوب میشن ؟!
  • محمد شمسی ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
    0 0
    شما که این قدر از حضرت ابن عربی بد می گین برین مطالعه کنید ببینین علمای بزرگ اسلام مثل امام خمینی و علامه قاضی در مورد این عالم بزرگ چی گفتن.درود بر ابن عربی و ملا صدرا
  • محمد ۱۴:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۳
    0 0
    درود بر ابن عربی درود بر علامه حلی .درود بر همه فیلسوفان و فقیه های بزرگ.شما که این قدر از علمای بزرگ فیلسوف بد میگی یه نگاهی به لقمه ای که خوردی بنداز..

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس